درکتاب مارکتینگ. نوشتهی فیلیپکاتلر پدر علم نوین بازاریابی جهان، میخوانیم که بازاریابی حداقل از سه گذر تاریخی عبور کرده است. فلسفه بازاریابی عصر اول یا بازاریابی.1 این بود که مشتریان به کالاها وخدمات، نیازمند هستند؛ اما این کالاها کمتر در دسترس آنها قراردارد. در این عصر مشتری حق انتخاب چندانی نداشت؛ تا آنجا که هنریفورد، بنیانگذار خودروسازی فورد، در جملهای جالب توجه و طنزآمیز میگفت:" هر مشتری میتواند خودرویی به رنگ دلخواه خود داشته باشد، مادامی که این رنگ سیاه باشد." لذا در عصر اول بازاریابی، تمام تاکید بر محصول بود.
عصر دوم یا بازاریابی.2 مقارن بود با پیشرفتهای بشر در زمینه فناوری و تسریع در تولید که موجب شد تا به تدریج " جناب مشتری " بر اریکه قدرت بنشیند. این عصر را میتوان آغاز رقابتهای نفسگیر دانست، چرا که در بازاریابی عصردوم مشتری قادر بود هر آنچه را که اراده میکند خرید کند. لذا این سلیقه مشتری بود که آغاز و پایان فعالیتها را دیکته میکرد. این عصر را به نام دیکتاتوری مشتری نیز میشناسیم. اما بازاریابی با ورود به عصر سوم خود توانست تا فراتر از نیازهای شخصی آدمی را پوشش دهد. در این عصر، معنویات و اندیشهها جایگزین دیکتاتوری کالا و مشتری شد. کاتلر در جملهای درخور تامل میگوید، " وقت آن فرا رسیده که به جای فروش نوشابه و خمیردندان، به مردم آموزش و سلامتی بفروشیم."
بازاریابی فراز و نشیبهای بسیاری داشته و رویدادهای پرشماری را به خود دیده است؛ که در ادامه به مرور گوشهای از این روندها پرداخته میشود.
شش دروازهی ورود به عصر نوین بازاریابی
1. بازاریابی بصری(visual marketing)
تصاویر، زبان مشترک بشر هستند. امروزه محتوای بصری جایگاه ویژهای درعلم بازاریابی دارد. این مساله دلایل متعددی دارد، از جمله آنکه 90درصد از اطلاعاتی که به ذهن منتقل میشود از نوع تصاویر هستند و محتوای بصری، 60 هزار برابر سریعتر از محتوای متنی در ذهن پردازش میشود. جالب آنکه نتایج برخی تحقیقات حاکی از آن است که نزدیک به نیمی از مخاطبان، هویت بصری و به ویژه نوع طراحی وبسایت را اولین معیار در تشخیص اعتبار یک برند در نظر میگیرند. ظهور و رشد لجامگسیخته سایتهای اشتراک ویدیو، انقلابی در بازاریابی بصری بود و پس از آن فناوریهای جدیدتری نیز به بازار عرضه شد . فناوری عینک گوگل از جمله آخرین این دستاوردها است که پیشبینی میشود تاثیرات قابل توجهی را در فرآیندهای خردهفروشی و رفتارمصرفکنندگان بگذارد. مشتریان کنونی بیشتر از جنس مصرفکنندگان بصری هستند و حتی تکیه کلامهای آنان نیز ارتباط نزدیکی با قوای بینایی دارد. آنها با کلماتی مثل"چهخوش رنگ"،"چه زیبا"،"چه زشت"،... احساسات و ارزیابی خود را در خصوص محصولات انتقال میدهند. در مواجهه با چنین افرادی باید برجنبههای بصری تاکید ویژهای داشت. ارتباطات بصری در بازاریابی، بر اثر بخشی پیام میافزاید.
2. بازاریابی شخصی سازی شده (personalized marketing)
در بازاریابی مستقیم همیشه یک لباس، اندازهی تن همه نیست؛ چرا که انسانها با یکدگر تفاوت دارند. مصرفکنندگان عصر حاضر برای وفادارشدن به دنبال رویکردهای شخصیسازی شده هستند. برای مثال زنجیره رستورانهای برگرکینگ توانسته با شعار"آنگونه که شما میخواهید"؛ رفتهرفته در بازار غولهای صنعت غذا و نوشیدنی مثل مکدونالدکه همواره برپایهای اصول ثابت و استاندارها هستند، نفوذ کند. بازاریابی در عصر سوم رویکردی انسانیتر دارد، و مصرفکنندگان در این عصر انتظار دارند که با آنها به عنوان یک فرد مستقل برخورد شود و نیازهای شخصی آنان در نظر گرفته شود. با کمرنگ شدن نقش بازاریابی انبوه و کالاهای تولید انبوه، از اثربخشی رسانههای انبوه نیز به دلیل اشباع رسانهای کاسته میشود. روند شخصیسازی با گسترش زیر ساختهای تجارت الکترونیک و تبلیغات اینترنتی و ایمیلی شتاب بیشتری گرفت. امروز به لطف تکنولوژیهای اجتماعی و فرآیندهای فناورانه، میتوان پیام خود را مبتنی بر ذائقه و سلیقه مصرفکنندگان شکل و انتقال داد. کافی است که سری به یکی از شعب آنلاین فروش محصولات نایک بزنید، یا خریدی از فروشگاههای آنلاین خردهفروشی صورت دهید. تا برحسب عادات خریدتان مشخص شود که چه علایقی دارید، و برهمان اساس پیشنهادات جدید صورت پذیرد. بازاریابی مدرن ایمیلی نیز براساس عادات خرید آنلاین انجام میگیر